بهمن فرزین

من، بهمن فرزین، متولد اول بهمن ماه ۱۳۲۵ (که بدلیل ماه تولدم اسمم را بهمن گذاشتند) در خانواده‌ای کاملا غیر مذهبی متولد شدم. در ۱۵ سالگی مادرم را از دست دادم و تحصیلاتم تا کلاس دهم دبیرستان بود. پدرم ازدواج کرد و از آن به بعد زندگی پرآشوب من شروع شد. برادر بزرگم خلافکار بود من هم به ناچار بخاطر فقر و بیکاری به راه او کشیده شدم. سال ۱۳۴۹، در ۲۱ ماهی که در زندان بودم، با یک تهیه کننده سینما، بنام دکتر شاهرخ رفیع، آشنا شدم. در مدتی که آزاد بودم بعنوان بازیگرِ نقش اول فیلمی بنام «تهران در ساعت دوازده» ایفای نقش کردم که قبل از اتمام فیلم، مجددا زندانی گردیده و در سال ۱۳۵۶ با عفو مخفیانه دولت از زندان، آزاد شدم. کمی بعد، باز هم به اتفاق همان تهیه کننده اقدام به حمل حشیش به هلند کردیم. من در یونان دستگیر شدم و او در ترکیه، و من به ۲۴ سال زندان محکوم شدم که مدت ۱۱ سال از آن را در زندان و سلولهای انفرادی گذراندم. در آنجا با افکار و گفته های امام خمینی(ره) آشنا شدم و فهمیدم که دلیل همه بدبختی‌های بشر در دوری از اسلام واقعی است. بهرحال بعد از ۱۱ سال به ایران بازگشتم و مدتی ممنوع الخروج بودم تا اینکه اجازه خروج گرفتم و به ترکیه رفتم. سپس با شاهرخ رفیع مشغول فعالیت شدیم و من توانستم در اسپانیا اقامت بگیرم. در نهایت فهمیدم که جای من در کشور و شهر خودم است و دیگر به خارج از کشور نرفتم. در اینجا به ساخت‌وساز مشغول شدم و بعد از مدتی با کمی سرمایه آن را هم رها کردم و به مطالعه و نوشتن روی آوردم. وقایع زندان یونان را در کتاب«آسیاب یونانی» (سال 1394) نوشتم، و تجربیات و نتیجه مطالعات‌ خود را در کتاب های «آکادمی شیطان» (1393) و «سنگسار» (1397) به رشته تحریر درآوردم،.

آخرین کتابم بنام «افسانه چادر» مورد خشم وزرات ارشاد قرار گرفته و با چاپ آن مخالفت شد. این روزها کارم مطالعه و نوشتن کلیپ هست. زندگی سخت و فشارهای عصبی بهرحال اجازه ازدواج بمن را نداد و من فعلا فقط یک دختر خوانده دارم، و از تمامی افراد خانواده بطور کلی بریده و تنها زندگی می‌کنم و به همین راضی هستم چرا که میدانم رضای خداوند همین است.

نمایش دادن همه 3 نتیجه