در من کوچهای زندگی میکند
هر بار پلنگی کشته میشود
نسل کملهای منقرض میشود
هر بار که
کارخانهای
به رودخانه میریزد
جسد کلمهای روی آب میآید
هر بار که باران
سرقرارش حاضر نمیشود
کلمهای بر باد میرود
هر بار که
کلمهای از میان ما میرود
شاعری میمیرد