متن پیشرو مقدمه کتاب شرقشناسی معماری ایران به قلم غلامرضا جمالالدین میباشد.
از چه زمان شرق و شرقشناسی به عنوان دانشی نوین در منظومه فکری غربیان ظهور کرد؟ به عبارت دیگر چگونه در عصر روشنگری دوگانه شرق اسلامی و غرب مسیحی پدیدار شد؟ اینها سوالاتی است که در همان ابتدا به ذهن تمام شرقشناسان کنونی خطور میکند و هر یک به دنبال پاسخی برای آنان است.
سفرهای سیاحان و جهانگردان در ابتدای قرن شانزدهم میلادی به نواحی مختلف آسیا از جمله ایران صفوی و عثمانی طرح اولیه شرق شناسی را پدید آورد. در پایان قرن هفدهم در فرانسه کتابی با عنوان «کتابخانه شرقی» به چاپ رسید. شاید بتوان این کتاب را نخستین و بنیادیترین اثر در حوزه شرقشناسی در عصر روشنگری دانست.
با شروعِ قرن هجدهم و طی عصر روشنگری، به واسطه همین سفرنامهها و متون، کسی چون «منتسکیو » دانش خود را از جوامع شرقی به دست آورد و کتبی را برای قیاس حیات اجتماعی و سیاسی غرب و شرق به رشته تحریر درآورد. «نامههای ایرانی » وی که متأثر بود از متون جهانگردان عصر صفوی و متونی که به ترسیم سیمای ایران این برهه پرداخته بودند، یک نقطهی آغازین و بنیادین در مطالعات شرق شناسی و ساخت و پرداخت مفهومی چون «استبداد شرقی » بود.
شرقشناسی و استعمار
قرن نوزدهم و ظهور انقلاب صنعتی پایان یک دوره شرق شناسی بود. شکستهای متعدد عثمانیها در اروپا و ایرانیها در قفقاز و آسیای میانه، اشغال مصر و ظهور دوره استعمار آن نگاه همراه با تحسین را از بین برد. اما در قرن بیستم اتفاق متفاوتی روی داد. از سالهای ۱۹۲۰ به اینسو، پروبلماتیزه کردن ماهیت شرقشناسی و نقد و تحلیل آن، به شیوههایی متفاوت موردتوجه اندیشمندان حوزههای مختلف قرار گرفت. طیفی از این نقدها، مطالعات شرقشناسی را به دلیل آنکه با تقابلِ غرب و شرق، جوامع شرقی را در یک آسیب پذیری جبران ناپذیر از بابت معرفت شناسی قرارداده است، به شدت محکوم کردند. از «رنه گنون » سنتگرا تا «ادوارد سعید » این نقد، صورت بندیهای متفاوتی به خود دید. صورت بندی سعید از «شرق شناسی » در کتابش با همین عنوان واکنشهای متضادی را در حوزه آکادمیک و بیرون از آن به همراه داشت.
بعد از نوشتار سعید، تقریباً هر رساله یا کتابی که به مسئله شرقشناسی پرداخت، به شیوههای متفاوتی خود را موظف میدانست در برابر ادعاها و نقدهای وی موضعش را اعلام کند. اصطلاحِ «گفتمان » که سعید برای این دانش یا جریان به کار برد دستمایه ی نقدها و اختلافات فراوانی تا به امروز شده است. آنچه سعید از آن به عنوان «گفتمان شرقشناسی » تعبیر میکند، شبکه یا پیکره ای از طبقه بندیها، جداول، مفاهیم و سلسله گذاری هایی است که در یک زمان، هم شرق و حیات مادی و معنوی آن را تعریف و تشریح می کند و هم بر آن نظارت و سلطه میکند. از اینرو، شناخت شرق توسط غرب به یک معنا معادل با به تبعیت و اطاعت درآوردن آن است. در این تعبیر سعید، کلیت پژوهشهای شرق شناسی که دارای نوعهای مختلفی بوده است و تحت شرایط متفاوتی شیوهها و رویکردهای مختلفی را در حیات خود اتخاذ کرده بود، در یک چهارچوب تحلیلی یکسان و مشابهی دیده میشود که در پی آن بود تا عرصه قدرت و برتری سیاسی غرب را بر شرق تحمیل کند. در یک کلام، در تحلیل نهایی سعید، تقابلِ شرقی و غربی دستاورد مطالعات شرق شناسی بوده است. اینکه غرب و فرهنگ غربی کنجکاوِ شناخت شرق بود و به مطالعه وجوه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آن اقدام کرد، نمونه بارزی از سلطه یا تولید فرهنگی غرب بوده است. بدین ترتیب، تبیین وی از شرقشناسی بیشتر به نتایجِ سلبی منتهی میشود.
کتاب سعید علی رغم اینکه نکات گویا و ظریفی در باب ارتباط شرق و غرب دارد، با استدلالهای بیش ازحد محاکمه گونهای و متهم کردن بیشتر پژوهشها و اقدامات شرق شناسی به تحقیر اسلام و شرق، آنها را به یک قدامِ گناهکارانه تقلیل میدهد.
اینکه شرق شناسان شرق را چگونه وصف کرده اند بحث مهمی است، اما با غرضآلود خواندن یا علمی انگاشتن آنچه آنان گفته و نوشته اند بحث را تمام شده بدانیم، از ماهیت شرقشناسی هیچ ندانستهایم
رضا داوری اردکانی ۱۳۸۶ ، درباره ی غرب، ۵۸
شرقشناسی سعید کل شیوه تفکر را بر اساس یک دوگانگی بنا مینهد. برای سعید مشرق زمین اساساً بازنمایی و ارائه نمایشی از غرب بوده است و همه ی بازنماییهای یک فرهنگ توسط فرهنگ دیگر نادرست است! به ادعای سعید، مطالعات شرق شناسی که توسط شرق شناسان صورت گرفت، چیزی بیش از یک تصویر و بازنمایی در ذهن و فرهنگ غرب نیست. اگر سعید شرق شناسان را محکوم به این حکم کرد که اظهارنظرهای گسترده و نابجا در باب شرق دادهاند، خودش هم با اظهارنظرهای ناسنجیده و تعمیمِ کلی، همه شرق شناسان را به یک چشم دید و محکوم کرد؛ در میان پژوهشگران غرب هیچ استثنایی وجود نداشت و همه با دید نابرابرانه به شرق نظر داشتند.
کتاب شرقشناسی معماری ایران
کتاب شرقشناسی معماری ایران، علی رغم اینکه با برخی از نقدهایی که در بالا شمرده شد همرأی است، برخی از اصطلاحات سعید را در طول بررسی شرقشناسی به عاریت خواهد گرفت. گفتمان شرقشناسی در تعبیری سادهتر به عنوان یک پیکره از دانش و مفاهیم برای آنچه قرار است گفته شود، مورد قبول خواهد بود؛ هرچند این گفتمان را صرفاً به عنوان یک بازنمایی که قصد تسلط و برتری سیاسی دارد، نمیبیند؛ مطمئناً در مطالعات شرقشناسی و درجایی که پای استعمار باز شد، شرقشناسی با آن همکاری داشت؛ اما این هم هی ماجرا نبود. شرق و مردمان شرقی در محدوده هر یک از حوزههای تاریخ تا انسانشناسی و نظریههای نژادی مورد بازنمایی قرار گرفتند، اما همه ی این بازنماییها صرفِ بیان قدرت و برتری نبودند. سؤال اینجاست که چرا حیات فرهنگی و اجتماعی جوامعِ شرقی تا این حد کنجکاوی غرب را برانگیخت؟ و چرا شرق تمایل چندانی آنچنان که غرب برای شناخت تاریخ و گذشتهی خود شرقیها داشت، برای خود نداشت؟ و معماری به عنوان اثر و تولید اجتماعی این جوامع چه جایگاهی را به خود اختصاص داد؟
کتاب شرقشناسی معماری ایران اثر غلامرضا جمالالدین، نویسنده و پژوهشگر ایرانی است. این کتاب هم اینک مراحل نهایی تدوین و آمادهسازی را پشت سر میگذراند و به زودی از سوی نشر روزنه چاپ و در اختیار مخاطبان قرار خواهد گرفت.