بی‌نامی

-20%
نوع جلد

قطع

تعداد صفحه

176

نويسنده

80,000 تومان

نیروهای دشمن به اشتباه فکر می‌کنند که من هم‌رزمانم را کشته‌ام، به همین خاطر مثل اسرای جنگی با من رفتار نمی‌کنند. اصلاً حال خوبی ندارم. از چشم‌های باز نفر جلویی می‌ترسم. طوری نگاه‌ام می‌کند انگار گناه بزرگی مرتکب شده‌ام، گناهی که باید تقاصش را به بدترین شکل ممکن پس بدهم. فرمانده‌ی دشمن به طرفم می‌آید. لبخندی می‌زند و به زبان خودشان چیزهایی می‌گوید. کمکم می‌کند بلند شوم. برای آخرین بار نگاهی به افراد گروه می‌اندازم. انگار همگی آرام خوابیده‌اند. خوابی شیرین که باید سال‌ها حسرت یک لحظه‌اش را داشته باشم.

 

مطالعه ۲۰صفحه ابتدایی کتاب

ورود

هنوز حساب کاربری ندارید؟

Twitter Instagram
خانه
فروشگاه
حساب کاربری من
0 محصول سبد خرید
منو