گوینده اخبار سکوت کرده است!
به خودم میگویم: «کاش زودتر بروند» حس میکنم خیسم. عجیب بدم میآید از این روزها. صبر میکنم تا سروصداها بخوابد.
صدای بسته شدن در می آید و صدای چرخیدن کلید توی قفل. دیگر تمام. باورم نمیشود حالا دیگر آزادم. مهمتر از همه تنهایم. این روزها تنهایی را خیلی دوست دارم. دل نمیخواهد توی این روزها جایی بروم. هی فکر میکنم خیسم. هی یواشکی خودم را لمس میکنم مباداً جایی نم داده باشد لک بشود.