توسعه و دموکراسی در پیوند با هم دو دغدغه ی اصلی کشورهای به قول معروف جهان سوم، در ابعاد اقتصادی اجتماعی و سیاسی است. اما حاکمیت رژیم های پدر سالار با فقدان بینش صحیح، استقلال ریشه دار، و بوروکراسی کارآمد و شایسته سالار، مانع از تحقق توسعه و به تبع آن دموکراسی در این کشورها شده است. شفافیت رقابت، عقلانیت، اقتدار، مشروعیت، کارایی و کارآمدی، ثبات سیاسی، حکومت قانون، حکمرانی خوب، استقلال قوه قضائیه، فعالیت احزاب سیاسی و رسانه ها، انباشت سرمایه، محیط مساعد برای کارآفرینی و تولید، تقویت طبقهی متوسط، و فعالیت بخش خصوصی و رابطه و همکاری خوب آن با دولت، همگی برای تحقق توسعه و دموکراسی ضرورت دارند و از ویژگیهای جوامع و نظام های توسعه یافته و دموکراتیک هستند.
کتاب حاضر که به وسیله ی اریک بود، دانشیار علوم سیاسی کالج دولتی فیتچ بورگ، نگارش یافته، به خوبی بر ضرورت و اهمیت دو مقوله ی فوق و نقش و تأثیر دولت در آنها توجه داشته و اگرچه به رابطهی توسعه و دموکراسی نپرداخته، ولی بر نقش و کارکرد دولت در آنها، با ارجاع به مطالعات موردی، متمرکز شده است.