دیر بجنبی اتفاق شومی می‌افتد

-20%
نوع جلد

قطع

تعداد صفحه

146

نويسنده

40,000 تومان

این همان لحظه‌ی حساس آژیر قرمز قبل از بلایا بود که مهم‌ترین‌ها را باید با خود برداشت و برد. بلایا؟ کدام بلا؟ یک‌چیزی به او می‌گفت گر آنجا بماند و دست روی دست بگذارد، اتفاق شومی می‌افتد. شاید شهری زیر کوهی دفن می‌شد. شاید با نرفتن او هواپیمایی با چند صد سرنشین آن‌ور دنیا توی اقیانوسی سقوط می‌کرد و سربه نیست می‌شد. شاید… شاید این تو قلبش می‌گرفت و می‌مرد و بعد از روزها وقتی‌که جسدش در حال تجزیه شدن بود و گندانه می‌شد، کسی جنازه‌ی فاسد شده‌اش را پیدا می‌کرد. آن‌هم مگر صاحب‌خانه وقتی‌که می‌دید پول اجاره به شکل بی‌سابقه‌ای از زمان مقررش گذشته و هنوز به حسابش واریز نشده. توی غربت می‌مرد و توی غربت به خاک می‌رفت و چه‌بسا روزی مشتی از این خاک غربت می‌شد. باید دست می‌جنباند و هرچه زودتر می‌رفت. دل‌خوشی‌های یک‌جایی که نمی‌دانست کجاست انتظارش را می‌کشید.

دیر بجنبی اتفاق شومی می‌افتد
 

مطالعه ۲۰صفحه ابتدایی کتاب

ورود

هنوز حساب کاربری ندارید؟

Twitter Instagram
خانه
فروشگاه
حساب کاربری من
0 محصول سبد خرید
منو